محل تبلیغات شما

در تاریخ عدالتی نیست --> چطور انسان ها خود را در شبکه های همکاری گسترده ساطمان دادند در حالی که فاقد غرایز زیستی لازم برای حفظ این شبکه ها بودند؟ پاسخ کوتاه این است که انسان ها نظم های خیالی آفریدند و خط را اختراع کردند. این دو اختراع خلا موجود در میراث زیستی ما را پر کرد.
تمام نابرابری ها ریشه در خیالات دارد. اما این قانون آهنین تاریخ است که هر سلسله مراتب خیالی ریشه های موهوم خود را انکار می کنند و داعیه طبیعی بودن و اجتناب ناپذیر بودن دارد. مثلا بسیاری از کسانی که سلسله مراتب میان فرد آزاده و برده را طبیعی و درست می انگارند معتقدند که بردگی اختراع انسان نیست. حموربی می گفت بردگی مقرر شده ی خدایان است. به گمان ارسطو، بردگان "سرشت بردگی" دارند در حالی که انسان های آزاد "سرشت آزاد" دارند و موقعیت این دو گروه در جامعه صرفا بازتاب سرشت درونی شان است.

اگر انسان های متعلق به طبقات اجتماعی متفاوت توانایی های دقیقا یکسانی را در خود پرورش دهند، احتمالا به یک اندازه موفق نخواهند شد زیرا ناچارند تحت قوانین متفاوتی بازی کنند. اگر در کشور هند تحت حاکمیت انگلیس یک آدم نجس(طبق نظام طبقاتی هندوها)، یک برهمن، یک ایرلندی کاتولیک و یک انگلیسی پروتستان به نحوی شم تجاری دقیقا یکسانی را در خود پرورش می دادند، باز شانس برابری برای ثروتمند شدن پیدا نمی کردند. در بازی اقتصادی با استفاده از محدودیت های حقوقی و موانع نامرئی غیر رسمی تقلب می شد.

دور باطل: یک موقعیت تاریخی تصادفی به یک نظام خشک اجتماعی تبدیل می شود
چنین دورهای باطلی می توانند در طی صدها و حتی هزاران سال در گردش باشند و سلسله مراتبی خیالی و برآمده از یک رویداد تاریخی تصادفی را تداوم بخشند. تبعیضات ناعادلانه اغلب با مرور زمان بدتر می شوند نه بهتر. پول پول بیشتر می آورد و فقر فقر بیشتر. آموزش آموزش می آورد و جهل جهل. آنهایی که زمانی قربانی تاریخ شدند ممکن است باز هم مورد غضب تاریخ قرار گیرند و آنهایی که مورد مهر و محبت تاریخ قرار گرفتند ممکن است باز هم از امتیازات بیشتری بهره مند شوند.
اکثر سلسله مراتب های ی -اجتماعی فاقد بنیان منطقی یا زیستی هستند- چیزی نیستند جز تداوم رویدادهایی تصادفی که با افسانه و اسطوره تقویت و پشتیبانی می شوند.

اسطوره ها و خیالات انسان ها را، تقریبا از لحظه ی تولد، با فکر کردن به شکلی معین، رفتار کردن مطابق برخی معیارها، خواسن چیزهای معین و پیروی از قواعد معین مانوس کردند. این اسطوره و خیال ها امیالی ساختگی را به وجود آوردند که میلیون ها انسان ناآشنا با هم را قادر به همکاری موثر کرد. این شبکه ی امیال ساختگی "فرهنگ" نامیده می شود.
محققان حوزه ی فرهنگ به این نتیجه رسیده اند که فرهنگ در واکنش به تغیرات محیطی و یا از طریق روابط متقابل با فرهنگ های مجاور، ممکن است خود را تغیر دهد. اما فرهنگ ها از طریق پویایی های درونی خود هم دچار تحول می شوند. حتی یک فرهنگ کاملا منزوی در یک محیط با ثبات اکولوژیک هم نمی تواند از تغیر اجتناب کند. بر خلاف قوانین فیزیک که بری از تناقضات هستند، هر نظم ساخته ی بشر آکنده از تناقضات درونی است. مثال آن نظم ی مدرن است. بعد از انقلاب فرانسه مردم سراسر دنیا به مرور به این باور رسیده اند که برابری و آزادی فردی ارزش های اساسی هستند اما این دو ارزش یکدیگر را نقض می کنند. برابری فقط با محدود کردن ثروتمندترها قابل تحقق است. تضمین کردن اینکه هر فردی آزاد است تا هرکاری که می خواهد انجام دهد به ناگزیر برابری را محدود می کند.

514. روزای روشن خداحافظ - هایده

510. رفتی غمت پایان من شد

509. انسان خردمند - یووال نوح هراری 2

های ,یک ,ها ,انسان ,فرهنگ ,تاریخ ,را در ,ممکن است ,می شوند ,سلسله مراتب ,خود را

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

موسسه ترك اعتياد شروع حيات زندگي